”ادیسون و مادرش“
نوشته شده توسط بهار در 20 اسفند 1396 در مناسبت ها
«ادیسون به خانه برگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت این را معلم داد گفت تنها مادرت بخواند».
«مادر درحالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند، فرزند شما یک نابغه است و این مکتب برای او کوچک است، آموزش او را خود بر عهده بگیر سالها گذشت، مادر او از دنیا رفته بود».
«ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در کنج خانه خاطراتش را مرور می کرد، ورقی را در میان شکاف دیوار یافت آن را در آورد و خواند».
نوشته بود:
«کودک شما کور ذهن است، از فردا او را به مکتب راه نمی دهیم، ادیسون ساعتها گریست و در دفتر خاطراتش نوشت»:
«ادیسون کودک کور ذهنی بود که توسط یک مادرقهرمان به نابغه قرن تبدیل شد».
نظر از: سمیه [بازدید کننده]
سلام.مطلب جالبی بود
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات