حجاج بن مسروق جعفي از اهالي كوفه بود.سال هاي جواني اش را همراه مولايش علي (ع) در جمل و صفين و نهروان گذراند.برای همراهی با سید الشهدا(ع) هم به مکه رفت و ازمکه تا کربلا همراه و مؤذن حضرت بود.
ظهر عاشورا حجاج به اشاره ي مولا،آخرين اذانش را گفت و پس از نماز،اجازه ی میدان گرفت.در میدان نبرد،به جای رجزخوانی تکبیر می گفت. حجاج در حالی که بدنش چند زخم برداشته بود،به زیارت مولایش آمد،در مقابلش ایستاد و این گونه رجز خواند:
“هستی ام فدای تو باد، ای هدایتگر هدایت شده! امروز شهید می شوم و جدت پیامبر گرامی (ص) و پدر بزرگوارت علی (ع) را که جانشین شایسته ی پیامبر می دانیم،زیارت خواهم کرد.” امام این طور دعایش فرمودند:
“درود خدا بر تو! ما نیز در پی تو،آن بزرگواران را زیارت خواهیم کرد.”
بعد از نبردی سخت،حجاج بر زمین افتاد.امام حسین (ع) سر او را بر زانو گرفتند و حجاح بر زانوی محبوبش جان سپرد.حضرت لختی درنگ کردند و در کنار پیکر حجاج به اذان ایستادند.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات