توسط بهار در حكايات
روزي پيامبر به خانه يكي از اصحاب خود رفت كه داراي پسر كوچك ومليحي بود . پسر با گشاده رويي و تبسم به رسول خدا سلام كرد .
پيامبر پس از پاسخ سلام از او سوال كرد مرا دوست ميداري ؟
گفت : آري ، به خدا سوگند.
پيامبر : به اندازه چشمانت ؟
پسر : بيشتر
پيامبر :… بیشتر »
آخرین نظرات