توسط بهار در شهدا
برای نمازكه می ایستاد،شانه هایش را باز می كرد وسینه اش را می داد جلو. یك بار بهش گفتم‹‹چـرا سر نماز این طور می كنی؟›› گفت‹‹وقتی نماز می خوانی مقابل ارشد ترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ات صاف باشد.›› باخودم می خندیدم كه دكتر فكر می… بیشتر »
آخرین نظرات