آداب قرائت قرآن
از آنجا كه خداوند در ايه افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها آنان را كه در قرآن به تدبر نمى
نگرند، با زبانى سرزنش آميز نكوهيده است ، نخستين و مهمترين ادب و آيين تلاوت قرآن ، تدبر و
تامل در آن است ، زيرا آن كه در قرآن به تدبر بنگرد، ناگزير به اندازه تدبر و تامل خويش شكوه و
عظمت قرآن و آورنده قرآن و معانى و مفاهيم آن را در خواهد يافت ، و همين درك و دريافت سبب
خواهد شد تا به هنگام قرائت ، ذهن و ضمير خويش را از پراكندگى دور دارد و بر تامل و تدبر خويش
در فهم معانى و مقاصد قرآن بيفزايد، و از آنچه را فهم آن ها را مى بندد، بپرهيزد و هر امر و نهى و
حكم و دستور و پند و موعظه اى مى بيند، همه را ويژه خود بپندارد، اينجاست كه قرائت و تدبر
قرآن بر او اثر مى گذارد، و روح و جان او را بر مى انگيزد و از اين پس است كه به دنياهايى نيكو و
نورانى راه مى يابد، و به مقامهايى بس والا و بالا فرا مى رسد.
اينها پاره اى از آداب و آيينهاى قرائت قرآن كه برخى از آنها واجب و بايسته است و بر خى ديگر اگر
واجب نباشد، بس ارجمند و گرانبهاست .
چگونه در قرآن تدبر و انديشه كنيم ؟
اينك بجاست براى نشان دادن شيوه تدبر در قرآن و دريافت معانى آن ، نمونه و مثالى بياوريم ،
باشد كه كسانى را به كار ايد، مثلا كسى كه در سوره واقعه مى خواند افرايتم الماء الذى تشربون
نبايد از واژه آب ، تنها به همان معنى ظاهر و مزه ويژه آن بسنده كند، بلكه بايد از ابعاد ديگرى نيز
در آن انديشه و تامل كند، مثلا در اين بينديشد كه اين همه گياهان رنگارنگ و حيوانات گونه گون كه
جهان را انباشته اند، همه و همه از آب آفريده شده اند، در اين بينديشد كه از همين آب ، انسان
آفريده شده ، كه افزون بر شگفتيهاى ظاهرى چون چشم و گوش و زبان و…، باطن و نيروهاى
باطنى او آن چنان شگفت و پرتوانند كه مى توانند او را تا بلندترين پايگاه عقلانى و معنوى فرا برند،
در اين بينديشد كه همين انسان آفريده از آب ، باطنى آن چنان عظيم و شگفت وگسترده دارد كه
گويا همه جهان جدا و مستقل شمرده مى شود. جهان اصغردر برابر جهان آفرينش كه جهان
اكبراست .
موانع فهم قرآن
خواننده قرآن براى درك و دريافت بيشتر و بهتر مقاصد قرآنى ، افزون بر تدبر و تامل بايد بكوشد تا
آنچه فهم و دريافت معانى قرآن را جلو مى گيرد نيز از خود دور دارد، وگرنه از خواندن قرآن نه تنها
آن گونه كه بايد بهره نخواهد برد، كه گاه زيان ههم خواهد ديد. براى آنچه فهم قرآن را جلو مى
گيرد مواردى بر شمردند، اينك برخى از آنها:
1 - برخى از صفات پست و پليد و پاره اى از خوهاى زشت و پلشت كه دل را تيره مى كند، ذهن و
ضمير را نيز از دريافت معانى و مقاصد قرآن ناتوان مى سازد، بر اين نكته در خود قرآن هم اشاراتى
آمده است ، مثلا در آيه كذلك يطبع الله على كل قلب متكبر جبار سخن اين است كه خداوند بر
دلهاى مغروران و زورگويان كه خود را بزرگ مى شمارند و به ديگران به ديده حقارت مى نگرند و بر
آنان ستم روا مى دارند، مهر نهاده است و راه درك و دريافت آن ها را بسته است .
2 - شيوه ناروايى را مذهب گرفتن و بر آن تعصب و پاى فشردن و جز آن را باطل و بيراهه
شمردن نيز راه را بر فهم و دريافت بركات قرآن مى بندد، زيرا چه بسا به هنگام قرائت ، بارقه هايى
از حقيقت قرآن بر چنين كسى جلوه كند و دريافتهايى حق و درست بر او آشكار شود، اما او آنها را
از اين روى كه با باورهاى پيشين او همخوان نيستند، نپذيرد و از آنها روى گرداند، دست كم آنها را
به گونه اى كه با باورهاى پيشين او همخوان شوند، تاويل و توجيه كند، چنين كسى همواره از
دريافت مقاصد و حقايق قرآن دور خواهد ماند مگر اينكه از تعصب و پافشارى بر باورهاى ناروايى
خويش دست بشويد.
منبع: المراقبات فى اعمال السنه
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو]
سلام
عالی بود
التماس دعا
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات